ازکویردل

کاغذپاره

ازکویردل

کاغذپاره

نوشته های شخصی

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۶/۳۱
    آب
پیوندها
۱۲
مهر

ب

دلواپسم!
دلواپس اینکه نتوانیم به فرزندانمان بگوییم دروغ بداست،تهمت بد است ،افترا بد است!غیبت گناه است!
دلواپس اینکه آمار طلاق روز به روز افزون شود!دلواپسم جوانانمان در گیر اعتیاد و دود و سیگار و قلیان شوند!ودلواپسم کسی نپرسد و نگوید چرا؟!
دلواپسم در پاکدسترین دولتها خدایی ناکرده اختلاسی رخ داده باشد،دکلی گم شده باشد!دلواپسم که سالهای بعد دیگر آبی برای خوردن و کشاورزی کردن نمانده باشد!
اثری از دریاچه ارومیه نمانده باشد!طوفانهای شن سال به سال گسترده تر شوند!
دلواپسم امشب را سری گرسنه به بالین رفته باشد.
 دلواپس اینکه فاصله هامان روز به روز بیشتر وبیشتر شود،مهر ومحبت کمتر وکمتر شود،بزرگان و پیران و پدران و مادران فراموش شوند.
خون شهدایمان به بوته فراموشی سپرده شود.
نگرانم از فرهنگ وتمدن کهن ایران چیزی نمانده باشد،
نگران اینکه از اخلاق ومعرفت اسلامی برایمان جز نام نمانده باشد.

۰۶
مهر

 سالهای سال انتظار،تا چشمشان به حرم امن الهی روشن شود
 انتظار به سر آمد ،پای در سرزمین وحی الهی نهادند، رفتند و عده ای را
باز چشم به راه خود گذاشتند،فرزندانی که منتظر تا فردایی که پدران به آرزو رسیده، به وطن بر گردند، درب و دیوار گل آراستند و خیر مقدم گفتند.
 رمی جمرات ، سیل جمعیت ،همه یک دل ،آمده اند تا شیطان را از خود برانند ووحدت
مسلمین را فریاد کنند،
آمده اند تا در صحرای عرفات در صفا و مروه در طواف کعبه یکدلی رافریاد کنند ،وحدت را آرزو کنند
آمده اند تا فریاد کنند: بس کنید برادر کشی را ،دست بدارید از یمن و سوریه و عراق و ...
آمده اند تا بدعتها را محکوم کنند ترور و تروریسم را نیز هم.

آمده اند تا فریاد کنند اسیر دست شیطان نشوید.
اما افسوس و صد افسوس امروز آنها گرفتار بی تدبیری گروهی شده اند و پر وبال گشودند و به سوی خدای خویش رفتند ودر غم هجرانشان مسلمانان را در غمی بزرگ فرو بردند.
وافوس بمبها هنوز هم بر سر مردم می ریزد وخانه ها هنوزهم ویران می شود، مردان وزنان و کودکان ازترس شب را به بالین، آرامش ندارند و آوارگان مسلمان پشت مرزهای بیگانه آه حسرت سر می دهند و اشک وخون از چشمشان جاری است.
 و افسوس که حج نماد وحدت مسلمین اینگونه می شود وصدافسوس که مسلمین در آتش جهالت عده ای از خدا بی خبر گرفتار شده اند .

صبر است مرا چاره هجران تو لیکن
چون صبر توان کرد که مقدور نماندست

۰۱
مهر
۰۱
مهر

عید قربان


    آنروز ابراهیم ،پای در راهی نهاد،تا منیت خود را قربانی کند

اسماعیل را که عزیزتر از جان داشتش به قربانگاه می کشاند،

ابراهیم یک روز تبر بر دوش بتهای کعبه را می شکند

و امروز اسماعیل خویش را دست در دست و اشک بر چشم پیش می برد

ابراهیم سربلند از آزمایشی بزرگ

    وباز روزی حسین اسماعیل خویش را به قربانگاه می برد

کعبه را ترک می کند،

در هنگامه ای که ولوله جمعیت رو به سوی کعبه دارد

صفا و مروه،رمی جمرات،....

حسین مکه را -خانه امیدش را-زادگاه پدرش را ترک می کند؟

تا همگان از خود بپرسند حسین را چه می شود؟!

سوالی که در ورای تاریخ گم شد،

  بزرگتر از جفایی که بر حسین شد ،هدف حسین بود که گم شد

کسی دیگر نپرسید حسین چرا رفت؟!

حسین را چه می شود؟!

دردش چیست؟!

امروز بر حسینی اشک میریزیم که مظلومانه کشته شد

   و راه حسینی را که بر ظلم وستم  سکوت نکرد فراموش کرده ایم

۰۱
مهر

باید کاری کرد نگذاریم اشک بر گوشه چشم کودکان بماند نگذاریم بمبها خانه مردم را ویران کند ،نگذاریم ته مانده انسانیت از بین برود، نگذاریم مردان آزادی خواه پشت میله های زندان بمانند ،سالهای سال است که انسان برزمین فرمانروایی می کند،علم وصنعت و تکنولوژی پیشرفت کرد اما انسانیت پسرفت.انسانها سرد و بی روح شده اند و مردان وزنان، سنگی.
انگار دیگر مهم نیست مردان وزنان زیرآوار می مانند،انگار مهم نیست سر گرسنه بر زمین می گذارند،انگار مهم نیست،، نه اصلا خواب غفلت خواص را در ربوده است ،می کشند و می درند ،می برند.
انگار انسانها فراموش کرده اند فرزندان آدم و موسی و ابراهیم،عیسی و محمدند و فراموش کرده اند خدایی هم هست، انگار فراموش کرده اند خیلی زود زمان رفتن سر خواهد رسید.
 نمی دانند مفهوم" بنی آدم اعضای یکدیگرند"که بر سردر سازمان ملل حک شده است ، مگر کلام خدا را در قران محمد نخواندید«وَلَا تَعْتَدُوا اِنَّ‌ ٱللَّهَ لَایُحِبُّ ٱلْمُعْتَدِینْ؛ تعدی و تجاوز نکنید، زیرا خداوند ستم‌پیشگان و تجاوزگران را دوست ندارد.»
«یَا اَیُّهَا ٱلْنَاسُ اِنَا خَلَقْنَاکم مِن ذَّکرٍ وَ اُنْثَی وَ جَعَلْنَاکمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُواْ ای آدمیان! ما شما را از یک مرد و زن آفریده و تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛
 وعلی می فرماید: و لاتَکوننَّ علیهم سبعاً ضاریاَ تغتنم اکلهم (نامه - 53)
هم چون درنده‌ای مباش که خوردن و دریدن مردم را مغتنم شماری.
و در این زمانه ای که غافله بشریت رو به ورطه نابودی می تاز
د ایده "گفت و گوی تمدنها"بشارتی بود بر آنان که هنوز امید به نجات بشریت دارند هنوز امید به آزادی و کرامت انسانها دارند.


۲۶
شهریور


اینها روزی خانه وکاشانه داشتند،
کار وزندگی داشتند
اینها روزگاری نه چندان دور زندگی می کردند
وامروز اینگونه آواره و بی خانمان شده اند
نفس می کشند تا زنده بمانند
یا زنده اند چون هنوز نفس می کشند
اینها نه آرامش دارند و نه امنیت
می گویند نیمه پر لیوان را ببینیم
اما آیا لیوانی مانده است تا نیمه پرش را ببینیم
کودکان وحشت کرده اند و مردان وزنان هنوز نمی دانند
چه بر سرشان آمده است
نیمی از خانواده شان آواره ،نیمی زیر آوار
آری برادر چگونه می توان هنوز نشانی از برادری یافت
امروز دورتادور کعبه آمال پر است از مسلمانان
فردا همه به قربانگاه خواهند شتافت
سیل جمعیت
تا خدا را دریابند و شیطان را بربایند
واینان برادران مسلمان اینگونه آواره انگار حاجی ها بی خبرند و متولیان کعبه نمی دانند
با خلق خدا چه می کنند؟؟!!
نمی دانند حسین حج را  به پایان نرساند
پشت به مکه بر ظلم وستم زمان شورید
      حسین قیام کرد تا ثابت کند آنجا که ظلم باشد
نجات مظلوم در اولویت است.
۱۷
شهریور


کفتاران و روبهان و گرگانی که شیر شده اند
    شیر شده اند چون حریفشان کودکان و مردان و زنان بی سلاح اند،
چگونه می توان این تصاویر رابه تماشا نشست و هیچ نگفت!
کودکان به خاک وخون کشیده
یه چه جرمی؟!!
برای چه؟!!
در 2500سال قبل در زمان کوروش بزرگ در جنگها زنان وکودکان وپیران در امان بودند
با اسرا کاری نداشتند،
  اما امروز در قرن شکوفایی صنعت وعلم
اخلاقیات تا ورطه نابودی پیش رفته است،
هواپیماهای دشمن بمبهایشان را بر سر کودکان و زنان خالی می کنند
کودکان شیرخوار زیر خاک وآوار می مانند
مردان وزنان را به اسارت می برند
بردگی را طرحی نو در انداختند

به چه جرمی؟!
به گناهی نکرده،امروز این کودکان را از زندگی محروم کردند
به گناهی نکرده کودکان و زنان را آواره می کنند،
به گناهی نکرده در دل کودکان وحشت می اندازند
   و یک مشت احمق سر به گریبان خویش برده اند و سکوت پیشه کرده اند
وکفتاران از خدا بی خبر به جان مردم افتاده اند.
۱۵
شهریور


آسوده بخواب ایلان
اینجا مردمان سالهاست خفته اند
بخواب ایلان،مادرت چشم به راه است
 بخواب ایلان،آسوده بخواب،
اینجا سالهاست انسانیت مرده است
بخواب سر به بالین ماسه های نرم بگذار
دیگر نه گرما و نه سرما آزارت نخواهد داد
معده ات پر از آب دریا
دیگر گرسنه نخواهی شد دیگر گرسنه نمی مانی
بخواب دیگر چشم به راه اعلامیه های حمایت دروغین مباش
اینجا مردمان سر در گریبان نفهمی فرو برده اند
سالهاست
برادران وخواهرانت می میرند و کسی را خواب از چشم نمی رود
سالهاست گرسنه و تشنه می میرند و......
بخواب ایلان
اینجا دیگر بنی ادم اعضای یکدیگر نیستند
پس آسوده بخواب که گرگها بیدارند
  کفتارها
۱۴
شهریور

۰۹
شهریور


موی پریشان و چشم حیران،
نه پدری ماند ونه مادر
خفته اند ،خوابیدنی دائم
نگران،غمگین،بی کس،تنها
دلهره،آشوب،وحشت
ارمغانی که حیوان صفتانی به آنها هدیه کرده اند
گرگانی که به جان آدمیت افتاده اند تا بدرند
تا کودکان را آواره کوی وبرزن ،دشت وصحرا ، کوه وبیابان کنند
می درند تا کودکان را گرسنه و تشنه ،طعمه بوالهوسیهای خود کرده باشند،
اینان انگار خدایی را نه می شناسند و نه قبول دارند
بر مسند قدرت نشسته اند و خدایی می کنند
وچه غافل خیلی زود باید بار سفر بربندند و به زیر خروارها خاکی بروند که دیگران را فرستادند
خدا می بیند و مکافات عمل خیلی زود دامنشان را خواهد گرفت
واین آزمایش بزرگ برای آنانی است که دم از انسانیت می زنند
برای آنانکه مهر سکوت بر لب زده اند
برای آنانی که اسیر این خیمه شب بازی شده اند
برای آنانی که آتش بیار معرکه شده اند
برای آنانی که برای منافعشان لب فرو بسته اند
واگر از این درد بمیریم رواست