ازکویردل

کاغذپاره

ازکویردل

کاغذپاره

نوشته های شخصی

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۶/۳۱
    آب
پیوندها

۱ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

۱۶
دی


 دلگیرم،دلتنگم،از انسانیت،از بودن در دنیایی که مردمانش راه را بی راهه رفته اند!خسته ام از دیدن کودکی که آرزوهایش را در پشت ویترین مغازه ها سوسو می زند!

آه از نهادم بر می آید از دیدن پدری که سر بر زبا له دانها می برد تا نان شب فرزندانش را شرمنده نباشد.

      افسوس و صد افسوس عدالتی در کار نیست،در عجبم که اینگونه نام علی را بلند بلند فریاد می زنیم و عدالت علی را گم کرده ایم.عده ای به نان شب خود محتاج و عده ای اختلاسهای میلیاردی!

عده ای در شبهای سرد زمستان  کارتن خواب و عده ای خانه های آنچنانی و ویلاهای بالا شهری!

عدالت را در دستان پینه بسته کارگر سر گذر ،عدالت را در زمینهای کشاورزی و مادران به کار گماشته،عدالت را در گورهای مالامال از دود،عدالت رادر سفره های خالی از گوشت،عدالت را کجا

جست وجو کنم.