ازکویردل

کاغذپاره

ازکویردل

کاغذپاره

نوشته های شخصی

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۶/۳۱
    آب
پیوندها

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

۱۱
مرداد

بارها و بارها در ذهن خود مرور کردم،عدالت علی را

در کتابها جست وجو کردم در لابه لای کتابهای تاریخ، آنچه از علی خواندم عدالت بود وبس.

   می خواستم تعصب دینی و مذهبی نداشته باشم ،میخواستم بدانم به راستی علی چگونه بود  وچگونه حکومت می کرد؟! آنچه خواندم  حتی شنیدم :علی را مرد عدالت  و اسلام را دین برابری ،برادری،دوستی و مهربانی معرفی کرده بود.

امروز اما ما پیروان همان مردیم، ما مسلمانیم و پیرو محمد، خاتم پیامبران.

       پیامبران آمده اند تا برابری انسانها را یاد آور شوند ،اما انسانها از همان بدو ورود به عالم خاکی رسم برده داری را آغاز کرده اند ،عده ای که همان پا برهنگان تاریخ نامیده شده اند بودند و زنده ماندند تا کاخها را بسازند و اهرامها را بر افرازند ،وعده ای که خود را نمایندگان خدا بر زمین نام نهادند از دست رنج پا برهنگان خوردند و سنگین و سنگین تر شدند.


و آنها هرگز نخواستند تا این رسم را بر اندازند ،در برابر عدالت پیامبران ایستادگی کردند و آنجا که مجبور شدند سر خم نموده و اطاعت کردند تا در فرصتی دوباره طغیان کنند و اشرافی گری را رسم نمایند. 

و اینگونه است که امروز نه عدالت می بینیم و نه برابری و نه مهر و نه مهربانی!

  اینجا عده ای از غم نداری می میرند و عده ای چنگ به بیت المال زده اند و ادعای دیانت و مسلمانی دارند.

اینجا عده ای از غم بی کاری آواره خیابان شده اند و گروهی آنقدر برده اند و می برند که فراموش کرده اند پولی  که می برند سهم همین پا برهنه های تاریخ است.

اینجا شاید براستی انسانیت مرده است!؟

  اینجا فراموش کرده اند آسایش و زندگی معمولی سهم هر خانواده است و زمان برده داری گذشته است ،از بلندای تاریخ بشریت گویا هنوز هم برده داری پا برجاست ،هنوز باید عده ای کار کنند و گروهی چپاول کنند و گروهی از دست رنج کارگران بخورند و فربه و فربه تر شوند.

کاش نام ما مسلمان نبود و شیعه علی نبودیم ،که اینگونه به باورهایمان تیشه نمی زدند

کاش به نام اسلام نبود تا پایه های باوراهمان متزلزل نشود.

کاش درد علی را در شب های نخلستان کوفه سر به چاه فهمیده بودیم و  علت سکوت بیست و پنج ساله علی را می فهمیدیم.

علی به پیروانی چون ما نیاز ندارد،حکایت ما حکایت دوست نادان است،رفتار و گفتار ما بدترین ضربه ها را به اسلام و تشیع می زند .

اگر الگوی ما علی است پس چرا هیچ کاری و هیچ رفتاری از ما چون علی نیست


۰۳
مرداد
می گویند انسانیت،
  اما از انسانیت چه چیز مانده است به جز دروغ ،ریا ،فریب
مگر می شود از انسانیت دم زد و مفهوم عشق و دوستی و دوست داشتن را ندانست،
  انسانها روز به روز سردتر و سردتر می شوند ،دور تر و دورتر
شاید زمان آن رسیده است فانوس به دست دنبال انسان بگردیم!؟
افسوس و صد افسوس که انسان تا خدا شدن راه دارد و بی راه های جمود را بر گزیده است.
کاش انسانها می دانستد دینی و آئینی هست به نام انسانیت ،خوب بودن ومهر ومهربانی .
  اما امروزه خوب بودن مترادف است با ساده بودن و هالو بودن ، کاش می دانستند  اگر سکوت می کنیم از سادگی و حماقت نیست ،اگر هنوز دم از  عشق و دوست داشتن         می زنیم  نمی خواهیم باور کنیم انسانیت مرده است.
      آری اگر امروز لبخند بر لبان مردم خشکیده است ،اگر تفاوت طبقاتی بی داد می کند اگر در گوشه گوشه شهر درد هویدا ست بدانید انسانیت انسانها در حال فراموشی است.