ازکویردل

کاغذپاره

ازکویردل

کاغذپاره

نوشته های شخصی

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۶/۳۱
    آب
پیوندها

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۷
خرداد

آن روز که پای به عرصه گیتی نهادیم،

از دنیایی آمدیم ،همه چیزش عالی ،همه وهمه مشغول کار خویش ،نظم بود و ترتیب و عشق و یکرنگی.

 وقتی رسیدیم از آن دنیا هیچ به یادمان نمانده بود،ودر این دنیا سرگردان وحیران مانده بودیم،

       هیچ! ،اشک امانمان بریده بود!

چشم در چشم کسانی که خنده بر لب ،بی توجه به گریه های بی امان مان!

انگار می دانستند به چه دنیایی قدم گذاشته ایم چه سرنوشتهایی  در انتظارمان خواهد بود  با چه مردمانی روبرو خواهیم شد.

   مردمانی که آمده اند چند صباحی را با هم دیگر بازی کنند احساسات همدیگر را به بازی بگیرند،قدر دوست داشتنها و مهربانیها را ندانند. غرور و تکبر را بر دوست داشتن و مهربانی ترجیح دهند.

     دنیایی که مردمانش دروغ و تهمت و افترا را گناه نمی دانند،مردمانی که با دل و احساس دیگران بازی می کنند و ککشان هم نمی گزد.

دنیایی که دیگر در آن نشانی از عشق و محبت نبود.

دنیا بود و دنیا پرستی !دربند کردن انسانها جرم نبود،بایکوت انسانها گناه نبود،

کشتن انسانهای بی گناه ،آواره کردن کودک و زن وپیر و جوان رسم مردمان و بزرگان زمین بود .

اینجا زمین بود  همان جایی که می گفتند خاکش سرد است،

  باید به سردیها و دوروییها عادت کرد.