ازکویردل

کاغذپاره

ازکویردل

کاغذپاره

نوشته های شخصی

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۶/۳۱
    آب
پیوندها

۹ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۸
آبان

هنوز چند صباحی بیشتر نگذشت
از پرپر شدن مردمی بی گناه در قلب پاریس،
در تصاویر منتشر شده ،می شد ترس و هراس و وحشت را در چهره مردم خواند،
همه دست به قلم شدند و شدیم تا محکوم کنیم این جنایت را
و به راستی جای محکومیت داشت
انسان اشرف مخلوقات است ،وشایسته نیست اینگونه همدیگر را دریدن و به جان هم افتادن،






اما این حملات بهانه ای شد برای اسلام هراسی
اما چرا هیچکس ندید چرا هیچکس نگفت
مردمانی هستند که وحشت را زندگی می کنند با ترس همنشین و هم بالینند
چرا هیچکس نمی گوید این کودکان و این زنان و مردان بی گناه به چه جرمی کشته می شوند
اینان چرا خانه هایشان ویران می شود

کسی نپرسید چرا اینان در میان آتش و دود زندگی می کنند،
برای کسی مهم نبود این کودکان چرا به این زودی در میان پارچه ای سفید  به نام کفن
آرمیده اند؟!


چگونه بهترین دوران زندگی این کودکان در میان خرابه ها خواهد گذشت
آنها به  جای بازی و تفریح در میان آوار خانه هایشان دنبال وسایل زندگی اشان خواهند گشت.


ونگاهش هراسان ونگران  خواهد ماند
آینده چه سرنوشتی برایش خواهد نوشت
تدوام جنگ و برادر کشی با او چه خواهد کرد؟


وپدری که جگر گوشه اش را به هر کوی برزنی می برد تاشاید دوبار چشم باز کند
و امید پدر بماند برای روزهای آینده!
ومردمانی که حیران و سرگردان به تماشا نشسته اند.
کودکانی که در حسرت گذشته های شاد با هم بودن  مانده اند


زندگی!!
اگر بتوان نام زندگی بر آن نهاد،در میان زباله ها و آوار و خرابه های بر جای مانده از تحجر  و ندانم کاری و ....


زندگی ادامه دارد
اما اینجا پاریس وفرانسه نیست،
اینجا سوریه است،چند سالی است اینگونه مردمانش یا جان می دهند یا آواره کوه و بیابان می شوند
دل به دریا می زنند تا شاید در آنسوی دریاها روی آرامش ببینند و چند صباح زندگی را به سر برند
غافل از اینکه دریا ها دهان باز خواهد کردو آیلان هایشان را با خود خواهد برد و بی جان و آرام به ساحل تحویل خواهد داد.
اینجا سوریه است ،اما نه سوریه بود اکنون ویرانه است
دیگر اثری نه از آبادی و آبادانی هست
نه نشانی از زندگی
اینجا را نه می توان توصیف کرد نه می توان به تماشا نشست
حاکمان جهان را دل به حال مردمان نمی سوزد
آنها دعوای سیسای خویش را بهانه کرده اند
ودود اینهمه جنگ وخونریزی به چشم مردم بی گناه می رود
۲۶
آبان

دنیای انسانها پر شده است از بی وفایی ها ،بی مهری ها،

فراموش کردنها ،ندیدنها ،و دوست نداشتنها!

   گرچه در همه دورانهای زندگی بشر اینگونه بوده و اینگونه خواهد ماند

کافی است نگاهی به اشعار سروده شده در اعصار گذشته بیاندازیم

انسانها محتاج به محبت و دوست داشتن و دوست داشته شدن هستند،

دوست دارند آنهایی را که از جان ودل دوستشان دارند ،آنها نیز اینگونه بمانند!

    اما اینکه چه می شود که اینگونه مردمان تنها می شوند ،بی وفاییها نمایان می شود،

و هر کس در گوشه تنهایی خویش زانوی غم بغل می گیرد را نمی دانم؟!

اما هرچه زمان می گذرد هرچه زندگی ها بیشتر ماشینی می شود ،فاصله ها بیشتر و بیشتر می شود.

     حالا بحث عموهای فیتیله ای هاست مردانی که سالهاست خود را بچه کرده اند تا لبخند را بر لبان فرزندانی بنشانند که در زندگی ماشینی پدران و مادران فراموش شده اند،

فرزندانی که کمتر می توانند از جمع خانوادگی سهمی داشته باشند،

فرزندانی که چشمشان به تلویزیون می ماند تا عمو پورنگ و عموهای فیتیله ای ها و عمو قنادها بیایند و لحظاتشان را پر کنند.

عمو فیتیله ایها سالهاست با مهر و محبت دوست می دارند و محبت می کنند

حقشان نیست که اینگونه مورد بی مهری قرار بگیرند.

ممکن است اشتباهی رخ داده باشد،اما هیچکس قصد توهین نداشته و ندارد،

ما همه برادریم،فارس،ترک،لر ،کرد،ترکمن وعرب وبلوچ و هرآنکه در خاک پاک ایران زندگی می کند شیعه و سنی و ارمنی و زردتشتی و ......فرق نمی کند.

بیاییم بر طبل تفرقه نکوبیم و اشتباهات همدیگر را ببخشیم.

۲۵
آبان


بفرمائید شام،
این چه تفکری است؟!،جنازه ای که می بینید،بی گناهی است غرق در خون،
بی خبر از همه  جا گرفتار زندگی روز مره خویش،
به ناگاه به خاک و خون کشیده می شود،
آری سالهاست مردمانی در فلسطین و عراق و سوریه و افغانستان و پاکستان وهر آنجایی که نشانی از تحجر می باشد به خاک و خون کشیده می شوند،
اما دلیل نمی شود از کشته شدن مردمانی بی گناه در آنسوی دنیا از دین و آئینی دیگر خوشحال شویم.
باید بذر نفاق را بخشکانیم،نه که بر طبل نفاق بکوبیم.
   اگر حاکمان راهی را اشتباه می روند مردمان را گناهی نیست،انسانها باید بیاموزند دنیایی را که چند صباحی مهمانند ،سرای مهر و. مهربانی کنند،
سالهای سال انسانها بر زمین آمدند و رفتند،سالها جمود فکری فرزندان آدم ،آنها را به جان هم انداخت،   چه انسانهای شریفی که به جرم عقیده در سیاه چالها جان دادند ،چه مردانی که بر سر دار شدند،
و امروز که با تفکرات تحجری کمربند انفجاری به خود می بندند و خون صدها آدم بی گناه را به زمین می ریزند.
پس زمان ،زمان شادی نیست،اگر بفهمیم سیر قهقرایی انسانیت را باید از دیده خون گریست.
کافی است نگاهی به اخبار گوشه و کنار دنیا بیاندازیم،آمار کشتارها ،تروریسم،غارتها ،انتحاریها،انفجارها،زندانها ،جنایتها نشان از افول بشریت است.

۲۱
آبان

ایران دارای تمدنی کهن به قامت تاریخ بشریت می باشد،
امروز افتخار می کنیم که فرزند ایرانیم،از خاک پاک دلیران،مفتخریم که اولین منشور حقوق بشر از سرزمین کهن آریاییهاست،
منشور کوروش،
کتیبه های بیستون ،آثار به جای ماهده از پادشاهان هخامنشی و ساسانی باعث افتخار ایرانی است،
ما وارثان مردانی بزرگ،چون ابن سینا ،ابو ریحان،فردوسی،سعدی ،خیام،عطار ،حافظ،ملا صدرا،مولوی و..........هستیم
   ما وراثان شهدایی هستیم که جانانه ایستادند تا وطن را نگه دارند ما وارثان مردانی هستیم که جان بر کف برای آزادی ملت ایستادند.
اما امروز به جای همدلی به جای دوستی به جای عشق و محبت ودوستی با هم چه می کنیم.
  
    به همدیگر تهمت وافترا می زنیم،دروغ می گوییم ،غیبت می کنیم،تحمل عقیده مخالف  را نداریم،در مورد یکدیگر قضاوت می کنیم و حکم می دهیم و محکوم می کنیم،
امروز کافی است نگاهی به آمار اعتیاد و سن اعتیاد بیاندازیم کافی است آمار طلاق و فحشا را مرور کنیم،
    نیازی به گفتن نیست سری به خانه های پدران و مادران تنها بزنید،خواهران و برادران فراموش شده،دلهای شکسته!
امروز فراموش کرده ایم از همسایه دیوار به دیوار سری بزنیم و یادی بکنیم همسایه ای که پیامبر اسلام می خواست از ارثیه سهمی برایش در نظر بگیرد
    فراموش کرده ایم همدرد کسانی شویم که در کوچه پس کوچه های شهر با مشکلات همنشین شده اند و دردها را به تنهایی به دوش می کشند.
هنوز از محرم و عاشورای حسین مدت زیادی نگذشته است،آنهمه خرج دادن ونذری دادن
و عزاداری کردن ،صبحانه و ناهار و شام ودر همین کوچه هایی که دستجات عزاداری به را ه می افتد هستند خانواده هایی که برای خرید گوشت و میوه و....دست و دلشان می لرزد!
حسین از ما چه می خواهد
حسین قیام کرد تا چه بگوید، ما به سر وسینه می زنیم و حسین حسین می کنیم و از حال هم بی خبریم، ما حسینی هستیم و دروغ می گوییم و تهمت می زنیم و سر هم کلاه می گذاریم،
ما دم از علی می زنیم واز حال یتیمان و گرسنگان بی خبریم
 
۱۷
آبان

در حال گذر از خیابان بودیم به صحنه تصادفی رسیدیم،

اورژانس رسیده بود و داشت به وضعیت مصدوم رسیدگی می کرد،

مردم مثل همیشه بدون آنکه کمکی از دستشان بر بیاید ،جمع شده بودند،

و مزاحم کار اورژانس!

پشت چراغ قرمز توقف کردم ،آمبولانس همان لحظه رسید،و از چراغ قرمز رد شد

داشتم برای دخترم توضیح می دادم که آمبولانس می تواند از چراغ قرمز رد شود

همان لحظه موتور سیکلتی کنارمان توقف کرد،راکب موتور سیکلت با لباس نیروی انتظامی

بدون کلاه ایمنی،چراغ قرمز، سبز نشده موتور سیکلت حرکت کرد

موتور سیکلت رد شد،

مانده بودم برای دخترم چگونه توضیح دهم

یاد روزی افتادم که در حال رانندگی با تلفن همراه صحبت می کردم

پسرم گفت :چرا در حین رانندگی صحبت می کنی،

حالا مانده ام چگونه فرهنگمان درست خواهد شد ،

در همه کارهایمان رفتارمان اینگونه است،


تا از خود شروع نکنیم فرهنگمان ساخته نخواهد شد

به قول حافظ:

 واعظان که این جلوه در محراب و منبر می کنند

                                                                       چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند


۱۱
آبان


صخره های سرد،بدنهای لطیف
کودکان معصوم،بی گناه،مظلوم،
امواج خروشان،ساحل های سنگی،پیکرهای مانده در آب
دریای متلاطم،خروشان
قایقها و بادبانهای لرزان،
  کودکان خفته در خواب ابدی،خاموش!
بزرگان و حاکمان به جان هم افتاده!
 منطق های پوشالی!
زیر سقف آسمان
فریادهای خاموش!
نزدیک است!
نه که بهار !؟
مرگ انسانیت
همچون ددان به جان هم افتاده!
کشت و کشتار،دیوار خانه ویران!
مردمان آواره ،سر گردان!
زنان به اسارت ،
انسانیت و شرف به حقارت ،خجالت!؟
..........................
به نام دین ،برای دین،
خانه و کاشانه مردم را ویران می کنند و
شهر وآبادی را درهم می کوبند و ثمره اش
مهاجرانی که آواره اروپا می شوند و در دریا ها اسیر امواج خروشان
 و پیکرهایی را که دریا به آغوش ساحل تحویل می دهد
وسودش را آنهایی می برند که نفت و ثروت منطقه را به تاراج می برند.


۰۹
آبان
۰۶
آبان
۰۳
آبان
عاشورا گذشت
باز روزهای تکراری زندگی مان آغاز خواهد شد،
باز تکرار روز وشبهای همیشگی،
آسمان همان رنگ و زمین همان  و مردمان همان که بودند.
  وما همان مردمانی که برای حسین به سر و سینه می زدیم.
محرم و عاشورایی دگر گذشت، باید حرکت حسین ،قیام حسین زنده نگه داشته شود
اما به چه قیمتی!وچگونه؟!
  خرافاتی که وارد عاشورا و محرم شده است
مداحی ها و نوحه هایی که به جز تخریب چهره حسین و قیام حسین نیست!
انگار محرم و دهه عاشورا را تبدیل به جشنی کرده اند و مدلها ی مداحی و سینه زنی برایش ابداع می کنند.
هزینه های هنگفت عزاداری،طبلها و سنجها و سازها و دهل ها و باندها وبنرها و پارچه های آنچنانی!
شام و ناهار و صبحانه،
لباس خریدنهای محرم و شلوار وکفش و پیراهن نو آنهم برای عزاداری بر حسینی که برای مظلومان قیام کرد
  ما بر حسینی اشک ریختیم که ندانستیم برای بیعت نکردن با دستگاه ظلم وستم قیام کرد
ما برای حسینی عزاداری کردیم که نتوانست تحمل کند گروهی از گرسنگی بمیرند و گروهی از شکم بارگی!
 حسین آزاد مردی بود که برای آزادی  بشر قیام کرد
وتوانست با قیام خود دستگاه ظلم وستم یزید و ابن زیاد را رسوا کند
وما امروز راه حسین را پشت نام حسین و مدح حسین فراموش کرده ایم