خدا

خدا را می توان در همین کوچه پس کوچه های شهر دید!
خدا را نه در طواف کعبه های سنگی!
خدا را در لبخند کودکی یتیم از سر شوق،
خدا را در نگاه مادری تک وتنها در خانه سالمندان!
خدا را در جهیزیه دختری مانده در پس نداری !
وخدا را در کف خیابانهای شهر و آغوش کارتنی که کودکی را در بغل به صبح روشن می رساند!
خدا هست در همه جا !
چشم های ما برای دیدن کور است
گوش های ما برای شنیدن کر است!
   خدا هست در آنجایی که در برابر ظلم سکوت نکنیم،
خدا هست اگر دستمان را به یاری کودک تنها در آسمان عشق بلند کنیم
خدا هست اگر قلبمان را به تنهایی پدر و مادری پیر تقدیم کنیم
وخدا را می توان به عشق یافت
خدا از بندگانش مهربانی ،عشق و صفا
خدا از بندگانش همدلی می خواهد وهمین
خدا نزدیک است
شاید پشت دیوار همین خانه!